مرکّب از: بی + وجود، غیرموجود و معدوم. (ناظم الاطباء، که وجود خارجی ندارد. رجوع به وجود شود، در تداول، دون و کمینه و پست و فرومایه و حقیر و خوار. (ناظم الاطباء) ، در تداول عوام، که انجام هیچ کاری نتواند: فلان آدم بی وجودیست، بی جربزه است و کاربر و مفید بحال همنوع نیست. (یادداشت مؤلف)
مُرَکَّب اَز: بی + وجود، غیرموجود و معدوم. (ناظم الاطباء، که وجود خارجی ندارد. رجوع به وجود شود، در تداول، دون و کمینه و پست و فرومایه و حقیر و خوار. (ناظم الاطباء) ، در تداول عوام، که انجام هیچ کاری نتواند: فلان آدم بی وجودیست، بی جربزه است و کاربر و مفید بحال همنوع نیست. (یادداشت مؤلف)
از تلقاء نفس، پیش خود برپاو خود برپا: خودسر و خودرأی. گویند اینهمه پیش خودبرپا مباش بسر خواهی افتاد. (آنندراج) : یار باید پند ناصح نشنود سرو بالا پیش خود بر پای باش. نعیمی گیلانی. خودستا و خودپسند و خودسر و خودرا مشو نیستی گر بندۀ خود پیش خود برپا مشو. تأثیر. بگذر از آئینه محو آن قد رعنا مباش التفاتی هم بما کن پیش خود برپا مباش. محمدسعید اشرف
از تلقاء نفس، پیش خود برپاو خود برپا: خودسر و خودرأی. گویند اینهمه پیش خودبرپا مباش بسر خواهی افتاد. (آنندراج) : یار باید پند ناصح نشنود سرو بالا پیش خود بر پای باش. نعیمی گیلانی. خودستا و خودپسند و خودسر و خودرا مشو نیستی گر بندۀ خود پیش خود برپا مشو. تأثیر. بگذر از آئینه محو آن قد رعنا مباش التفاتی هم بما کن پیش خود برپا مباش. محمدسعید اشرف